زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
این زهـر، دردی از تب دردم دوا نکرد هیچ عقده ای از این گلوی بسته وا نکرد آنـچــه که آرزوی من آن بــود آن نــشد ســی ســال دیــر آمد و فکــر مرا نکرد طوفان گرفت و دار و ندارم به باد رفت روزی که غم وزید و به ما جز جفا نکرد غم های من ز عصر مصیبت شروع شد وقتی که دشمن آمد و رحمی به ما نکرد عمه رسید و گـفـتـم "علیکـن باالــفرار" یعــنی کــســی ز آل پـیـمـبر حیــا نکرد از کــربلا به کوفه و از کوفه تا به شام دشمن ز بی حیــایی و ظلــمی ابا نکرد اما میــان این همه رنــج و غــم و بــلا جــایــی تــلافــی ستــم "شــام" را نکرد در بین کــوچه های یهــودی نشین شهر ما را کسی به اسم مسلمــان صـدا نکرد دیــدم مـیــان بــزم شــراب حـرامــیــان چــوبـی که دو لب پــدرم را رهـا نکرد عمــری به یاد این همه غم سـوختم ولی این زهـر، دردی از تـب دردم دوا نکرد |